جدول جو
جدول جو

معنی علی بلبیسی - جستجوی لغت در جدول جو

علی بلبیسی
(عَ یِ بَ)
ابن ناصر بن محمد بن احمد بلبیسی مکی شافعی حجازی، مشهور به ابن ناصر و مکنّی به ابوالحسن و ملقّب به علاءالدین. رجوع به علی حجازی شود
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

(عُ مَ رِبِ)
ابن احمد بن محمد بن محمد بلبیسی قاهری شافعی. ملقب به سراج الدین. فقیه، اصولی، متکلم و منطقی بود. اصل او از بلبیس است و در سال 806 ه. ق. در قاهره متولد شد و در سال 878 ه. ق. در اسکندریه درگذشت. او راست: 1- اسنی المقاصد الی علم العقائد. 2- التحقیقات فی شرح الورقات امام الحرمین در اصول فقه. 3- تفصیل الجمل و صون الضوابط عن الخلل، در منطق. 4-شرح الارشاد، در فقه. (از معجم المؤلفین از الضوء اللامع سخاوی ج 6 ص 72، و ایضاح المکنون بغدادی ج 1 ص 82 و ج 2 ص 703 و هدیه العارفین بغدادی ج 1 ص 793)
لغت نامه دهخدا
(عَ یِ بِ)
ابن عبدالله بدلیسی حنفی، ملقّب به حسام الدین. نام او را علی بن حسین نیز ذکر کرده اند. وی مفسر و صوفی بود و در سال 900 هجری قمری درگذشت. او راست: 1- جامع التنزیل و التأویل فی تفسیرالقرآن، در پنج جلد بزرگ. 2- شرح اصطلاحات الصوفیۀ قاشانی. 3- الکنزالخفی فی بیان مقامات الصوفی. (از معجم المؤلفین بنقل از کشف الظنون حاجی خلیفه ص 1514. هدیهالعارفین بغدادی ج 1 ص 738)
لغت نامه دهخدا
(عَ یِ عَ)
ابن صالح رومی. ملقب به عبدالواسع علیسی. متوفی در سال 950 هجری قمری او راست:همایون نامه، و آن ترجمه ترکی ’انوارسهیلی’ حسین واعظ کاشفی است. (از کشف الظنون حاجی خلیفه ص 1509)
لغت نامه دهخدا
(عَ یِ بَ لَ)
ابن ابراهیم بن محمد بن عیسی بن سعدالخیر انصاری بلنسی، مکنّی به ابوالحسن. وی عالم در زبان و ادبیات عرب، و نویسنده و شاعر و خوش نویس بود. و در سال 570 یا 571 هجری قمری در اشبیلیه درگذشت. او راست: 1- جذوهالبیان و فریدهالعقیان. 2- الحلل، که شرح الجمل زجاجی در نحو است. 3- کتاب الفرط علی الکامل. و نیز اشعاری از او باقی مانده است. (از معجم المؤلفین بنقل از التکملۀ ابن ابار ص 671. فوات الوفیات ج 2 ص 38. کشف الظنون ص 581 و 603). و نیز رجوع به ابوالحسن انصاری شود
ابن عطیه بن مطرف بن سلمۀ لخمی بلنسی، مشهور به ابن زقاق و مکنّی به ابوالحسن. رجوع به علی لخمی و نیز به ابن زقاق شود
لغت نامه دهخدا